اسرائیل نتوانست ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای حذف کند
- شناسه خبر: 42692
- تاریخ و زمان ارسال: 2 دی 1404 || 10:53
مرکز مطالعات الجزیره در گزارشی با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی در هیچکدام از جبهههایی که پس از هفتم اکتبر به طور گسترده آن را گشوده، برتری راهبردی بهدست نیاورده است، به تشدید انزوای اسرائیل پرداخت و تاکید کرد که تلآویو موفق به حذف ایران به عنوان یک قدرت منطقهای نشد.

به گزارش پایگاه خبری خبربین آنلاین ،مرکز مطالعات الجزیره که به عنوان زیرمجموعه شبکه تلویزیونی الجزیره فعالیت میکند، نوشت: اسرائیل پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳(عملیات طوفانالاقصی) دشمنان خود را تضعیف کرد، اما آنطور که دلخوش کرده و به آن امید بسته بود، آنها را شکست نداد یا اقدامات نظامیاش را به یک برتری راهبردی بدل نکرد. در سوی دیگر، سوریه و ترکیه نفوذ خود را بازیافتند و توسعه عادیسازی روابط بین اعراب و اسرائیل متوقف شد.
در ادامه این مطلب آمده است: به دنبال جنگ غزه و گسترش آن به سراسر منطقه، خاورمیانه وارد مرحله جدیدی شده که تغییرات قدرت در آن انکارناپذیر است اما با تثبیتشدن فاصله زیادی دارد. ایده «تغییر خاورمیانه» که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ آن را تبلیغ و ترویج کرد، به معنای شکلدهی مجدد روابط قدرت منطقهای به نفع اسرائیل بود. اسرائیل طی بیش از دو سال جنگ، طوری عمل کرد که انگار مصمم به عملی کردن این وعده بود و به طور همزمان علیه غزه، لبنان، یمن، ایران و سپس سوریه وارد جنگ شد. با این حال، نتایج بهدستآمده، تصویری پیچیده متشکل از دستاوردهای جزئی، مقاومت پایدار و هزینههای راهبردی جدید را برملا میکند.
الجزیره اضافه کرد: پیش از جنگ، قدرت در منطقه به طور عمده بین ترکیه، ایران، عربستان سعودی و اسرائیل تقسیم شده بود که هر کدام بر پایههای اقتصادی، نظامی و ایدئولوژیک متفاوتی تکیه دارند. ترکیه رشد اقتصادی، صنعت نظامی و قدرت نرم مبتنی بر پیوندهای تاریخی و مردمی را با یکدیگر تلفیق کرد. عربستان از وسعت، جایگاه مذهبی و ثروتش برای نفوذ استفاده میکرد و ضمن دنبال کردن ثبات، محتاطانه بهدنبال مهار گسترش ایران بود. ایران بر هویت انقلابی و اتحادهای منطقهای بهویژه پس از حمله آمریکا به عراق تکیه داشت. اسرائیل نیز بهرغم محدودیت جغرافیایی و جمعیتی، از برتری نظامی و فناورانه چشمگیری که تحت حمایت غرب بود، بهره میبرد اما همچنان منزوی و از نگاه همسایگانش غیرقابلاعتماد بود.
به نوشته الجزیره، «هفتم اکتبر(عملیات طوفان الاقصی) حس شکستناپذیری اسرائیل را درهم شکست. این حمله، ضعفهای امنیتی عمیق آن را آشکار کرد و بازدارندگی اسرائیل که از دیرباز محور دکترین دفاعیاش بود را تحلیل برد. اسرائیل در واکنش به این حمله، نه تنها با جنگی تمامعیار علیه غزه پاسخ داد، بلکه کارزاری با هدف سرکوب مقاومت و بازگرداندن سلطه بر کل منطقه بهراه انداخت. غزه متحمل ویرانی بیسابقهای شد و فاجعه عظیم انسانی رخ داد. هرچند حماس با آتشبس موافقت کرد و بررسی واگذاری حاکمیت را در دستور کار قرار داد، اسرائیل نه از حیث نظامی و نه به لحاظ سیاسی، موفق به شکست این جنبش نشد. مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) دهها هزار مبارز خود را حفظ کرد و همچنان قدرت سیاسی غالب باقی ماند، در حالی که اسرائیل نتوانست غزه را به طور کامل تحت کنترل درآورده یا کوچاندن اجباری فلسطینیان را اجرایی کند.
مرکز مطالعات الجزیره در ادامه نوشت: اسرائیل ورای غزه، تنش را در چندین جبهه تشدید کرد. در لبنان، رهبران ارشد حزبالله را ترور و پایگاههای آن را ویران کرد و این گروه را از شمال رود لیتانی به عقب راند. گرچه حزبالله متحمل ضربههای سنگینی شد و در موضع تدافعی قرار گرفت، اما پایگاه مردمی و توانایی تسلیح مجدد خود را حفظ کرد و دولت لبنان همچنان نسبت به خلع سلاح آن، ناتوان یا بیمیل باقی ماند. در یمن، حملات اسرائیل نتوانست علیه انصارالله بازدارندگی ایجاد کند؛ جنبشی که نشان داد قادر به ایجاد اختلال در کشتیرانی جهانی است و با حمایت از غزه، مشروعیت منطقهای نیز به دست آورد.
الجزیره تصریح کرد: اسرائیل همچنین از جنگ برای پیگیری اهداف دیرینهاش علیه ایران استفاده کرد. حملات مستقیم و غیرمستقیم، در نهایت در سال ۲۰۲۵ به یک رویارویی بزرگ منجر شد. تلآویو با همدستی آمریکا، پدافند هوایی، فرماندهان نظامی و تاسیسات هستهای ایران را هدف گرفت. با وجود این خسارتها، ایران «تخصص و دانش اصلی» و (به ادعای الجزیره) «احتمالا» اورانیوم غنیشده خود را حفظ کرد و با حمایت روسیه و چین، تلاش برای احیای بازدارندگی خود را شتاب بخشید. جنگ نقاط ضعف ایران را آشکار کرد، اما این کشور را به عنوان یک قدرت منطقهای حذف نکرد.
به ادعای الجزیره، فروپاشی حکومت بشار اسد در سوریه که پیامد ناخواسته آثار منطقهای جنگ بود، تغییر بزرگی را رقم زد. نفوذ ایران و حزبالله کاهش یافت، اما اسرائیل با تعمیق تجاوزات نظامی، حمله به داراییهای سوریه و مداخله در جنوب این کشور، به این تغییر پاسخ داد. اسرائیل به جای تثبیت آرامش در جبهه شمال شرقی، جبهه سوریه را دوباره گشود و سوریه تضعیفشدهِ پسااسد را به منبع تنشی جدید تبدیل کرد.
نویسنده این مطلب در ادامه با اشاره به اینکه این تحولات روابط منطقهای را نیز در ابعادی گستردهتر دستخوش تغییر کرده ادعا کرد که کاهش نفوذ ایران در سوریه، حس تهدید راهبردی عربستان را کاهش داد و این در حالی است که اقدامات اسرائیل در غزه و فراتر از آن، عادیسازی را از نظر سیاسی غیرممکن ساخت. رهبران سعودی به طور علنی هرگونه عادیسازی را به مسیری قابل اتکا به سوی تشکیل کشور مستقل فلسطینی مشروط کردند و در عمل، فرآیندی که اسرائیل آن را یک پاداش راهبردی بزرگ میدانست، مسکوت گذاشتند. در عین حال، روابط میان اسرائیل و ترکیه به شدت تیره و تار شد. آنکارا برای نخستین بار از سال ۱۹۵۰، درگیری مستقیم را رد نکرد و نهادهای اسرائیلی، به ترکیه بهویژه بر سر سوریه، برچسب رقیب راهبردی بالقوه زدند.
در پایان این مطلب آمده است: جنگ به طور کلی خاورمیانه را دگرگون کرد، اما برای اسرائیل سلطه راهبردی آشکاری را به ارمغان نیاورد. اسرائیل دشمنانش را تضعیف کرد اما نتوانست آنها را از موازنه قدرت در منطقه حذف بکند و در این مسیر، فرصتهای دیپلماتیک بزرگ را از کف داد، خصومت و دشمنی با کشورهای اصلی منطقه را تعمیق و انزوای خود را تشدید کرد. در نتیجه این اقدامات، حالا منطقهای بیثباتتر داریم که قدرت در آن باز توزیع شده است اما نظم پایداری در افق به چشم نمیخورد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد
خواهشمندیم برای ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربری خود بشويد