به گزارش خبربین آنلاین: خانواده از عوامل تاثیرگذار بر سلامت روانی افراد است. بسیاری از ناهنجاریهای روانی، رفتاری و اجتماعی انسانها در خانواده ریشه دارد و در عین حال بسیاری از پیشرفتهای بشر نیز از خانواده نشات میگیرد.
خانواده میتواند کانون التیام همه زخمهای اعضایش باشد و در مقابل میتواند کانون ایجاد زخمهای عمیق در آنها شود. ازدواج هسته اصلی خانواده را تشکیل میدهد و از طرفی زوجهای سالم خانوادههای سالم را شکل میدهند و خانوادههای سالم جامعهای سالم را شکل میدهند.
اگر در خانوادهای روابط بین زوج دچار مشکلات جدی شود و اقدامی سریع برای حل آن صورت نگیرد ممکن است فاصله عاطفی بین زوجین ایجاد شود و منجر به جدایی و طلاق عاطفی بین آنها شود و پیوند عاطفی بین آنها دچار شکست شود و زوجین رغبتی برای دوست داشتن یکدیگر نداشته باشند.
دلایل زیادی برای ایجاد طلاق عاطفی وجود دارد، اما از نظر یک خانوادهدرمان معروف به نام گاتمن نداشتن مهارت گفتگو، تعامل نامناسب بین زوجین مانند عیبجویی، تحقیر، توهین و تمایل نداشتن به اصلاح روابط را از عوامل جدایی و طلاق عاطفی مطرح میشود.
از نشانههای طلاق عاطفی بین زوج میتوان به بیتفاوتی نسبت به یکدیگر، کاهش وقتگذرانی در خانواده، وقت نگذاشتن برای همسر و فرزندان، کاهش تفریحات مشترک با همسر، به تنهایی سرکردن، پرداختن به گذشته، کاهش تمایل به رابطه جنسی و جدا کردن اتاق خواب، نبود ارتباط کلامی با یکدیگر، ارسال پیام از طریق فرزندان یا یادداشت و پیامک، احساس خشم، نفرت و خصومت نسبت به یکدیگر، نارضایتی و جدایی و وارد شدن در رابطه با دیگری اشاره کرد.
از پیامدهای طلاق عاطفی میتوان به افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، سردی روابط جنسی و سردی روابط عاطفی، نارضایتی از زندگی، کاهش ارتباط با اقوام و دوستان، زندگی در دو جزیره جدا از یکدیگر اشاره کرد که همه این موارد بر عملکرد فردی و اجتماعی و شغلی زوجین تاثیرات مخرب دارد و حتی سلامت جسمی زوجین را تحت تاثیر قرار میدهد.
گاهی طلاق عاطفی باعث میشود زوجین برای جبران نیازهای عاطفی و جنسی خود به سمت خیانت بروند یا وقت خود را بیرون از منزل به صورت مسافرت با دوستان یا مهمانیهای مخرب و آسیب زننده سپری کنند و گاهی به مواد مخدر و مشروبات الکلی پناه ببرند.
طلاق عاطفی تاثیراتی منفی و مخرب بر فرزندان دارد که میتوان به افت تحصیلی، اضطراب، نگرانی و تشویش و ترس، ایجاد افسردگی، غم و ناامیدی و ترس از دست دادن والدین به وجود آورد.
گرچه والدین اظهار دارند که با وجود طلاق عاطفی به گونهای رفتار میکنند که فرزندان متوجه نشوند، اما والدین متوجه نیستند که فرزندان روابط نامناسب پدر و مادر را تشخیص میدهند و درک میکنند و متاسفانه اختلالات رفتاری و روانی و بزهکاری فرزندان را در پی دارد. طلاق عاطفی منجر به غفلت والدین از فرزندان شده و نقش مادری و پدری و نظارتی انجام نمیشود و بسیاری از مواقع از آنان برای تقویت جبهه خود یارگیری کرده و از فرزندان خود سوء استفاده عاطفی میکنند.
سوق دادن آنان به سمت دریافت خدمات مشاورهای و روانشناسی در قالب زوج درمانی، بررسی علل، اصلاح باورهای غلط، تقویت رابطه جنسی و جسمی، تقویت رابطه صمیمانه، تقویت توانایی بخشش و جبران و تقویت تعهد نسبت به یکدیگر را میتوان نام برد و از موارد مهم دیگر آموزش مهارتهای زناشویی، مهرورزی و ارتباطی است.