اشغال کشور، نتیجه نهایی دوگانه شکم-موشک!
اشغال کشور، نتیجه نهایی دوگانه شکم-موشک!
پروژه دوگانه‌سازی شکم-موشک، در این روزها توسط رسانه‌های صهیونیستی و سران این رژیم، حتی نتانیاهو، پیش گرفته شده است.
به گزارش خبربین آنلاین؛ این گزاره که «مشکلات اقتصادی داریم به دلیل آنکه سراغ ساخت موشک رفته‌ایم»، گزاره جدیدی نیست و سال‌هاست تکرار می‌شود. حتی برخی مسئولان ارشد کشور همچون هاشمی رفسنجانی که خود روزی از پیشگامان جنگ بود، چنین اظهاراتی داشتند و امیدوار بودند با آمدن حسن روحانی، این وضعیت تغییر کند. هاشمی اشاره داشت که شکوفایی اقتصاد، درنتیجه کنار گذاشتن قدرت نظامی قابل تحقق است.
چنین موضوعاتی سال‌هاست از سوی رسانه‌های خارجی نیز پیگیری می‌شود. عده‌ای هم تلاش می‌کنند با استفاده از ادبیات اندیشمندان روابط خارجی، بگویند که دوران قدرت سخت تمام شده است. در این روزها، دلقک‌های رسانه‌ای رژیم صهیونیستی پروژه دوگانه موشک-شکم را پیش گرفته‌اند؛ به طوریکه حتی رأس تروریست‌های صهیونیست یعنی بنیامین نتانیاهو نیز، این موضوعات را مطرح کرده است. او با خطاب قرار دادن مردم ایران گفت: «رژیم ایران صدها موشک بالستیک به سمت کشور من شلیک کرده است. در این فکرم که آیا به شما گفته‌اند که این حمله چقدر هزینه داشت؟» در ادامه این گزارش، چند موضوع مهم ازجمله هزینه ایران در منطقه و عملیات موشکی را بررسی می‌کنیم.

قدرت سخت، هنوز هم محور قدرت کشورهاست

جوزف نای، دانشمند بزرگ آمریکایی در حوزه روابط بین‌الملل، در کتاب «آینده قدرت»، از تئوری «قدرت هوشمند» نام برده و ترکیبی از قدرت سخت و نرم را برای یک کشور در عرصه بین‌المللی در نظر می‌گیرد. جوزف نای به‌هیچ‌وجه قدرت سخت و نظامی را به نفع وجوه دیگر قدرت کنار نمی‌گذارد.
آغاز جنگ اوکراین نشان داد که در دهه ۲۰۲۰، قدرت سخت و نظامی همچون دهه ۱۹۳۰ و دوران جنگ جهانی، جایگاهی اصلی برای کشورها دارد. اساسا وجه اصلی ابرقدرت بودن آمریکا، در مولفه قدرت نظامی فهم می‌شود. اندیشمندانی که معتقدند جهان به سمت چندقطبی شدن حرکت کرده و دوران ابرقدرتی پایان‌یافته است؛ علت اصلی این موضوع را جهش‌های اقتصادی و نظامی چین می‌دانند. نکته مهم این است که، چین به یک‌قطب قدرت در جهان تبدیل شده، به این دلیل که فقط حوزه قدرت اقتصادی را پیش نگرفته و قدرت نظامی خود را نیز توسعه داده است.
اساسا آمریکا به دلیل داشتن قدرت نظامی است که هنوز می‌تواند ادعا کند یک‌قطب بزرگ قدرت جهان است. وگرنه به خاطر تریلیون‌ها دلار بدهی، جایگاه دلار نسبت به سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، بسیار شکننده شده است. در این سال‌ها ژاپن که جریان‌های غرب‌گرا مدعی‌اند علت پیشرفت اقتصادی آن، کنار گذاشتن قدرت نظامی است، به‌طور چشم‌گیری بودجه نظامی خود را افزایش داد.
درباره سیاست‌های منطقه‌ای ایران هم به همین نحو است. صهیونیست‌ها می‌گویند ایران مشکل اقتصادی دارد به خاطر اینکه از حزب‌الله و حماس حمایت می‌کند. کافی است در این منطقه نگاهی به عراق و افغانستان داشته باشیم. این دو کشور قدرت نظامی قابل‌توجهی نداشتند. همچنین وارد درگیری با آمریکا نیز نشده بودند. نتیجه آن شد که کشورشان توسط نیروهای آمریکایی باهدف ایجاد دموکراسی اشغال شد و بعد از گذشته چند دهه، سرزمینی جنگ‌زده تحویلشان گردید.

ایران چقدر خرج حمله به اسرائیل کرده است؟

ایران در عملیات وعده صادق یک، تعداد ۱۳۰ موشک شلیک کرد که ۳۰ عدد آن کروز و ۱۰۰ موشک دیگر بالستیک بود. این ۱۰۰ موشک بالستیک هم از نوع هایپرسونیک نبود. در عملیات وعده صادق ۲ نیز ۲۰۰ موشک شلیک شد. در محاسبات فرض می‌گیریم تمام این ۳۳۰ موشک از نوع هایپرسونیک بودند که نوع گران‌قیمت موشک است.
هزینه هر موشک هایپرسونیک فتاح، ۲۰۰ هزار دلار است. با یک ضرب و تقسیم ساده، هزینه موشک‌های شلیک‌شده در گران‌ترین حالت و با فرض هایپرسونیک دانستن همه آن‌ها، ۶۶ میلیون دلار می‌شود. اگر قیمت دلار را هم با نرخ آزاد و نه نیمایی حساب کنیم، هزینه موشک‌های شلیک شده ایران کمتر از ۴ هزار میلیارد تومان است. با تقسیم این عدد بر جمعیت حدود ۹۰ میلیون ایرانی، هزینه این دو عملیات به ازای هر نفر، حدود ۴۴ هزار تومان می‌شود.

ایران چقدر خرج منطقه کرده است؟

شبکه اینترنشنال وابسته به رژیم صهیونیستی در خبری مدعی شد ارتش اسرائیل اسنادی را پیدا کرده که طبق این اسناد، ایران در فاصله سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ درمجموع ۱۵۴ میلیون دلار به حماس کمک کرده است. با فرض صحت این ادعا، ایران طی ۶ سال تقریباً سالیانه حدود ۲۵ میلیون دلار به غزه کمک کرده است. سوال این است که آیا این مبلغ زیاد است یا کم؟
مبلغ ۲۵ میلیون دلار به نسبت هزینه‌های کشور ۸۵ میلیونی ایران تقریباً هیچ است. کل بودجه سال ۱۴۰۲ برابر با ۵۰۰۰ هزار میلیارد تومان بود که با نرخ تعریف شده ارز دولتی، حدود ۱۲۵ میلیارد دلار بود. این یعنی عدد کمک سالانه ایران به غزه بسیار کمتر از یک درصد بودجه کل کشور است: فقط ۰/۰۲ درصد. این عدد هم از بودجه دفاعی کشور پرداخت می‌شود نه بودجه عمرانی.
حالا فرض کنیم به‌جای پرداخت این مبلغ اندک، می‌خواستیم در مرزهایمان با اسرائیل بجنگیم. خوب است نگاهی به قیمت تجهیزات نظامی داشته باشیم. قیمت تانک «M۱ Abrams» که یکی از مشهورترین تانک‌های آمریکایی جهان است، ۱۰ میلیون دلار است. به عبارتی دیگر، جمهوری اسلامی با پول خرید تنها ۲ تانک که در جنگ زمینی ناچیز است، با اسرائیل مقابله کرد.
جمهوری اسلامی چند دهه است که با نیروهایی که قصد تبدیل ایران به افغانستان را دارند، درحال جنگ است؛ بدون آن‌که این جنگ به داخل ایران کشیده شود. مردم ایران چند سال پیش یک جلوه کوچکی را دیدند که اگر سیاست‌های منطقه‌ای نبود، چه بر سر خیابان‌های تهران می‌آمد. این ماجرا، حمله تروریستی نیروهای داعش بود که منجر به شهادت چند تن از ایرانیان شد. نبود سیاست‌های منطقه‌ای باعث می‌شد این وضعیت هر روز خیابان‌های شهرهای مختلف ایران باشد.

اشغال ایران در زمان قاجار با دوگانه شکم-توپ

در خصوص دوگانه شکم-موشک، استاد رحیم‌پور ازغندی، یکی از اندیشمندان مشهور ایرانی، مثالی تاریخی از زمان امیرکبیر نقل می‌کند. گفته می‌شود در زمان امیرکبیر، کارخانه ساخت توپ جنگی راه افتاده بود. اما به دلیل برخی مسائل، خط تولید آن دچار مشکل شد. امیرکبیر برای حل این موضوع از مردم خواست تا ظروف مسی خود را به این کارخانه ببرند تا با ذوب آن، مواد اولیه ساخت توپ تامین شود.
انگلیسی‌ها آن زمان در میان افکار عمومی مردم ایران، دوگانه شکم-توپ را به راه انداختند و گفتند که حکومت می‌خواهد حتی ظروف مسی را از شما مردم بگیرد تا کاملا گشنه بمانید. این تبلیغات در نهایت باعث شد که مواد اولیه ساخت توپ تامین نشود. درنهایت، انگلیسی‌ها به ایران حمله کردند و گفتند اگر افغانستان را به ما ندهید، تا تهران را اشغال می‌کنیم. ایران که از تسلیحات نظامی بی‌بهره بود، بخش‌هایی از خاک خود را به آن‌ها بخشید. به عبارتی دیگر، نتیجه نهایی دوگانه شکم-توپ، نه‌تنها جلوی گرسنگی را نگرفت، بلکه خاک کشور را هم از بین می‌برد.انگلیسی‌ها می‌گفتند جنگ می‌خواهید یا اقتصاد؟ مردم آن زمان اقتصاد را انتخاب کردند. اما جنگ نصیب‌شان شد. اقتصاد بدون قدرت سخت در منطقه، می‌تواند صرفا یک توهم جذاب باشد.